دوستي رو از زنبور ياد" نگیر "كه وقتي از گلي
جدا ميشه ميره سراغ گل ديگه.....
بلكه دوستي رو از ماهي ياد" بگیر"
كه وقتي از آب جدا ميشه مي ميره...
نظرات شما عزیزان:
کفشهایت کو؟
میخواهم آن ها را بردارم…
تا تو هم مثل بی وفایان هوس رفتن نکنی… سلام شماهم وب قشنگی داری خوشحالم کردی اگ باتبادل لینک موافق بودین خبرم کنید.gif)
میخواهم آن ها را بردارم…
تا تو هم مثل بی وفایان هوس رفتن نکنی… سلام شماهم وب قشنگی داری خوشحالم کردی اگ باتبادل لینک موافق بودین خبرم کنید
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی میان این هیاهوی آدمها،کسی سراغی از وجود تنهاییم نمی گیرد!
با سایه ام حرف میزنم …
وقتی همه بدنبال خوشبختیِ خیالیِ خود روز را به شب سنجاق میکنند!!
وقتی که تنهاییِ سردِ من،
میان حجم خالیِ نبودنِ کسی
از یاد میرود….
وقتی که دیوار پشت سر،تنها تکیه گاه بی روح من است.
وقتی که تو به روزمرگی های تنهای من بی توجهی؛
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی که دهانم پراز حرف است و کسی نیست لقمه ای درد دل با من شریک شود!
وقتی که عید من با جای خالی از حضور کسی پر نمی شود…
من با سایه ام حرف میزنم…
میدانم به تراوشات ذهن خسته ام می خندی
بخند
آری بخند به نداشته هایم که تو برای داشتنش چشم بینایی نداری!!
بخند اما…
یادت باشه کنار تنهایی شب های من نداشته هایم را به رخ نکشی!!
.gif)
وقتی میان این هیاهوی آدمها،کسی سراغی از وجود تنهاییم نمی گیرد!
با سایه ام حرف میزنم …
وقتی همه بدنبال خوشبختیِ خیالیِ خود روز را به شب سنجاق میکنند!!
وقتی که تنهاییِ سردِ من،
میان حجم خالیِ نبودنِ کسی
از یاد میرود….
وقتی که دیوار پشت سر،تنها تکیه گاه بی روح من است.
وقتی که تو به روزمرگی های تنهای من بی توجهی؛
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی که دهانم پراز حرف است و کسی نیست لقمه ای درد دل با من شریک شود!
وقتی که عید من با جای خالی از حضور کسی پر نمی شود…
من با سایه ام حرف میزنم…
میدانم به تراوشات ذهن خسته ام می خندی
بخند
آری بخند به نداشته هایم که تو برای داشتنش چشم بینایی نداری!!
بخند اما…
یادت باشه کنار تنهایی شب های من نداشته هایم را به رخ نکشی!!
مرســـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــی
.gif)
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،
وقتی هوای رابطه ســــرد است ،
باید رفتـــــــــــــــ
وقتی هوای رابطه ســــرد است ،
باید رفتـــــــــــــــ
از نردبان ِ موهایت که پایین می آیم،
در حیاط خلوت شانه هات …
مهمانم کن به نوشیدن ِ یک فنجان
لبریز از شراب سرخ لبت !
و راهی ام کن …
راه ِ زیادی نمانده
مقصد بعدی:
“ ایستگاه اول قلب تو“
زخم زندگی ات منم
همه به زخم هایشان دستمال می بندند
تو
اما
به زخمت
دل بسته ای
,ولنتاین
تبـــــــــــــــــــــــریک
در حیاط خلوت شانه هات …
مهمانم کن به نوشیدن ِ یک فنجان
لبریز از شراب سرخ لبت !
و راهی ام کن …
راه ِ زیادی نمانده
مقصد بعدی:
“ ایستگاه اول قلب تو“
زخم زندگی ات منم
همه به زخم هایشان دستمال می بندند
تو
اما
به زخمت
دل بسته ای
,ولنتاین
تبـــــــــــــــــــــــریک
وب زیبایی داری
موفق باشس
موفق باشس
تبادل
لینک هوشمند
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
